پاتوق عاشقای دل شکسته

پاتوقی واسه تمام عاشقای دل شکسته ی دنیا

 

 

 

رسم عاشقی این نیست که بگویی مرا دوست داری و بعد از مدتی مرا تنها بگذاری.
رسم عاشقی این نیست که مرا به اوج قله احساسات ببری و بعد مرا از همان جا رها کنی.
این رسمش نیست که پا به پای من بیایی و روزی رفیق نیمه راه شوی.
این رسمش نیست که قلبم را بگیری و  آن را بازیچه خودت کنی.
این رسمش نیست که مرا در آغوش بگیری و هوس را به جای عشق برایم معنا کنی.
یکرنگ باش ای تو که ادعا میکنی عاشقترینی ، مغرور نباش ای تو که ادعا میکنی مرا دوست داری ، تو که میگفتی تنها مال منی ، پس چرا برای همه چشمک میزنی.
تو که میگفتی تنها در قلب منی ، پس چرا در قلب همه پرسه میزنی؟
وفادار باش ، ای تو که در آغاز آشنایی وفاداری در حرفهایت بود ، صادق باش ای تو که با دروغ مرا در دام خودت انداختی .
یکدل باش با دلی که تنها به عشق تو مانده و خطی سرخ بر روی همه کشیده.
تو که میگویی مرا دوست داری چرا اشکهایم را پاک نمیکنی ، چرا دلتنگم نمیشوی و مرا صدا نمیکنی؟
به خدا این رسم عاشقی نیست.

نویسنده: محمد ׀ تاریخ: چهار شنبه 19 بهمن 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

شعر عاشقانه ی دارم از عشقت می میرم

حالا که داری میری این لحظه رم دووم بیار
واسه ی نبودنت بهونه ی تازه نیار
حالا که داری میری بزار یکم نگات کنم
بزار که این زندگیم و قربونی چشات کنم
دارم از عشقت می میرم، دارم از عشقت می میرم

حالا که داری میری بگو که یادم می مونی
بگو که این ترانه رو تو لحظه هات نمی خونی
حالا که داری میری دست خدا پشت و پنات
دعای خیر و رازقی بدرقه ی راز نگات



حالا که داری میری بزار که سیر نگات کنم
 بزار که این زندگیم و قربونی چشات کنم
دارم از عشقت می میرم ، دارم از عشقت می میرم
دارم از غصه می میرم، دارم از دوریت می میرم

نویسنده: محمد ׀ تاریخ: چهار شنبه 19 بهمن 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

شعر زیبای از تو و فاصله با تو...

از تو و فاصله با تو، از تو و حضوری دلتنگ      
تنها مونده بغضی سنگین، که تو سینه می زنه چنگ        
این غم پنهونی من تو ندونستی چه تلخه
این تو خود شکستن من تو ندونستی چه سخته
کاشکی بودی تا ببینی لحظه هام بی تو می میرن
واسه ی با تو نبودن انتقام از من می گیرن



حالاهم صدا با یادت شعر موندن و می خونم
می دونم که ناگزیری اما منتظر می مونم
موندن من یه گریزه تو هجوم ناامیدی
تو در این هجوم ساکن یه حضور ناپدیدی...

نویسنده: محمد ׀ تاریخ: دو شنبه 17 بهمن 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

سکوت


ادامه مطلب
نویسنده: محمد ׀ تاریخ: دو شنبه 17 بهمن 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

برای همیشه دیر کرده

آیینه پرسید که چرا دیر کرده است
نکند دل دیگری او را اسیر کرده است
خندیدم و گفتم او فقط اسیر من است
تنها دقایقی چند تاخیر کرده است
گفتم امروز هوا سرد بوده است
شاید موعد قرار تغییر کرده است
خندید به سادگیم آیینه و گفت
احساس پاک تو را زنجیر کرده است
گفتم از عشق من چنین سخن مگوی
گفت خوابی , سالها دیر کرده است
در آیینه به خود نگاه می کنم , آه
عشق تو عجیب مرا پیر کرده است
راست گفت آیینه که منتظر نباش
او برای همیشه دیر کرده است …

نویسنده: محمد ׀ تاریخ: دو شنبه 17 بهمن 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

بی خیال من شو

 

برو و پشت سرت را هم نگاه نکن ، از تو بیزارم ، بهانه هایت را برایم تکرار نکن
حرفی نزن ، بی خیال ، اصلا مقصر منم ، هر چه تو بگویی ، بی وفا منم!
نگو میروی تا من خوشبخت باشم ، نگو میروی تا من از دست تو راحت باشم…
نگو که لایقم نیستی و میروی ، نگو برای آرامش من از زندگی ام میروی….
این بهانه ها تکراریست ، هر چه دوست داری بگو ، خیالی نیست….
راحت حرف دلت را بزن و بگو عاشقت نیستم ، بگو  دلت با من نیست و دیگر نیستم!
راحت بگو که از همان روزاول هم عاشقم نبودی ، بگو که دوستم نداشتی و تنها با قلب من نبودی
برو که دیگر هیچ دلخوشی به تو ندارم ، از تو بدم می آید و هیچ احساسی به تو ندارم
سهم تو، بی وفایی مثل خودت است که با حرفهایش خامت کند، در قلب بی وفایش گرفتارت کند ، تا بفهمی چه دردی دارد دلشکستن!
برو، به جای اینکه مرحمی برای زخم کهنه ام باشی ،درد مرا تازه تر میکنی !
حیف قلب من نیست که تو در آن باشی ،تمام غمهای دنیا در دلم باشد بهتر از آن است که تو مال من باشی….
حیف چشمهای من نیست که بی وفایی مثل تو را ببینند ، تو لایقم نیستی ، فکرنکن از غم رفتنت میمیرم!
برو و پشت سرت را هم نگاه نکن ، برو و دیگر اسم مرا صدا نکن
بگذار در حال خودم باشم ، بگذار با تنهایی تنها باشم …

نویسنده: محمد ׀ تاریخ: دو شنبه 17 بهمن 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

بی وفا، رفتی؟


ادامه مطلب
نویسنده: محمد ׀ تاریخ: دو شنبه 17 بهمن 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

دلم گرفته در تنهایی


ادامه مطلب
نویسنده: محمد ׀ تاریخ: دو شنبه 17 بهمن 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

آه حسرت


ادامه مطلب
نویسنده: محمد ׀ تاریخ: دو شنبه 17 بهمن 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

گریه نکن عزیزم....


ادامه مطلب
نویسنده: محمد ׀ تاریخ: دو شنبه 17 بهمن 1390برچسب:عاشقانه غمگین گریه نکن عزیزم, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد

درباره وبلاگ

ای كسانی كه مامور دفن من هستید؛ دستهایم را بیرون از تابوت بگذارید تا همه بفهمند منتظر كسی بودم ولی به او نرسیدم. كفنی سیاه تنم بپوشانید تا همه بدانند سیاه بخت تر از همه من بودم . چشمهایم را باز بگذارید تا همه بدانند چشم به راه كسی بودم ولی به او نرسیدم . و در آخر دو قطعه یخ به شكل صلیب بالای سر من بگذارید تا با اولین طلوع آفتاب به جای او برایم اشك بریزد.. وقتی مردم وقتی مردم روی قبرم ننویسیدکه بودم. وقتی مردم روی قبرم ننویسید: نه شعری نه شاعری ننویسیدکه بودم از چه تباری وقتی مردن آخرین نقطه راهه نمی خواد سنگ روی قبرم بذارید... وقتی هر اومدنی رفتنی داره نمی خواد گل روی قبرم بکارید... خیلی وقتا پیش از این مرده بودم عمری دلمرده به سر برده بودم بدون سنگ بدون نام نشون چوب این زندگی رو خورده بودم. وقتی مردم روی قبرم ننویسیدکه بودم... ننویسیدکه بودم...


لینک دوستان

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , maargyazendegi.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM